| نشان بندگي | |
|
پرده را افراشته پروردگار راه الله است بهرت ماندگار رنگ حق اينجا نگين جان شده ذكر يا رب يا ربش درمان شده جانماز اينك پر از عطر نياز راه دل را كرده سوي كعبه باز او پيامت مي دهد از سوي دوست اين پيام آهنگ زيبا وو نكوست با نوايش جان مصفا ميشود از پليديها مبرا ميشود نكته هاي ذكر و تكبيرش يقين مي نشيند بر دل عبد امين جان بگيرد از نوايش هر سخن ميزدايد چهره دردو محن او تو را دعوت به ياري مي كند قلب و دل را غمگساري مي كند ياري تو محور فرزانگي است ره به سوي مركز دلدادگي است ره نورديدن سوي عشق خداست دل صفا دادن به مهري بي رياست ره گشودن بر سر سجاده است مهر دلدارت به جان افتاده است با نماز افتاده اي بر پاي يار خود رها بنموده اي در اين ديار با نماز از خويشتن كردي جدا طي نمايي راه را تا انتها با نماز آهنگ هستي مي كني در كلامت حق پرستي مي كني با نماز آرام مي گيرد دلت هم جوار حق پرستان منزلت مهر حق را در نماز انديشه كن با نمازت درره حق ريشه كن شاخه هاي شوق تو وقت نماز باغ جنت را نمايد باز باز قلب و جانت سجده گاه حق شده ذكرت اينك جمله يا حق شده سجده ات شكري است در نا باوري پنجه عشق است و شورو دلبري است نقش توحيد است بر جان و دلت خوش درخشيده است اينجا منزلت همدم معبود گشتي در نماز تا حقايق را نمايد بر تو باز راه پاكي و صفا باشد نماز شيوه مردان حق با سوز و ساز باز كن سجاده را بار دگر لحظه هاي عشق را بنما نظر باز كن سجاده را با شوق و شور تا ربا وو كبر گردد از تو دور اي خوشا سجاده و وقت نماز اي خوشا با خالقم در سوز و ساز اي خوشا شور حضور بندگي اي خوشا با حق نمودن زندگي قبله گاهم موج آب زندگي مهر و تسبيحم نشان بندگي عاشقم من بر قيام و بر قعود سر به درگاهش نهم من در سجود گفتگو با حق نمايم در نماز در قنوت از او بگيرم من نياز ذكر تكبير است سر فصل و جود هستي و عشق است اين گفت و شنود دل شود آرام از ذكر خدا جان رسد بر عشق پاك و بي ريا
|
نظرات شما عزیزان:
تبادل لینک هوشمند 
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
<-PollName->
